بسم الله الرحمن الرحیم-نقدی بر مقاله ":وصیت نامه ای نامه امام اعظم رحمت الله علیه- بخش دوم- یک بحث کلی- ضعف فقه اهل تسنن درکجا است- در مرحله اول -تبین حدیث- اولین علمی که در اسلام بوجود امد جمع اوری حدیث است- فرض میکنیم تمام اصحاب عادل وراستگو باشند- وتمام تابعین که بعد از اصحاب بدنبال فقه اسلامی بودند عادل وراستگوباشند در زمان جناب بخاری شش صد هزار حدیث بنابر گفته ایشان موجود بوده استوبه خوبی روشن است که عده ای به دروغ حدیث جعل کردهاند انچه مهم است ان حدیثی است که امروز در نزد ما است نه ان حدیثی که درزمان پیامبراکرم صلواته الله علیه نقل قول شده است- .میباسیت درمرحله اول تمام احادیث راجکع اوری میکردند وسپس نقد میکردند که نکردند امکانات انزمان نمیتوانست چنین کنند مگرانکه یکغرم ملی واسلمی اقدام میکرد که نکردند دوم در شناخت روایان سعی علمی نشد بعدا به فکرافتادند وباز سعی دران پراکنده وکم مایه بود جناب بخاری شانزده سال سعی کرد وحداکثر دههزار حدیث جمع اوری کرده است وشرح مبسوطی نمیدهد چرا این دهزار انتخاب شده است فوق اش ان احادیث برای شخص ایشان وکسانی که از وضع انتخاب انان با اطلاع هستند حجت است ودرضمن با علم انزمان هم انتخاب شدهاند که تازه دراول راه بودند ولی به هیچ وچه برای امروز حجت نمیباشد زیرا میبایست با علم امروز مورد مطالعه ودقت انجام گیرد-ایشان ادعا میشود با هزاراستاد برخورد کرده است ولی باز درکتاب خود تصور میکنم242 استاد ذکر کرده است که 134 نفرانها فقط برای اولین بار درکتاب ایشان است باز درانجا این مسئله را تبین نکرده است چرا این تعداد را پذیرفته ودلیل اش چیست؟!- بعضی اساتید ایشان ازجمله جناب مالک امام مالکی ها واحمد حنبل رهبر حنبلی است ولی درفتوا باهردوفتوای ایشان مخالف است باز علت ان مشخص نیست- درشناخت حدیث بعض ها که حدیث رایکفرد تابعی نقل از اصحاب کرده است ولی خوداش انراقبول نداشته است وگاهی هم تابعی انرا قبول داشته است درباره ابوحنیفه دوقول مختلف است اولی ان است که انکه صحابه گفته است میپذیرفته است وقول دوم این است انراکه تابعی پذیرفته میپذیرفته استودلیل اش را ذکر نکرده است وردر بخاری این مطلب روشن نسیت- چون عدادمختلف است من عدد ذکر نمیکنم تعدادی حدیث است که تکرار ندارد ومتواتر نیست این نوع حدیث ارزشی ندارد بعد خودبرداران سنی به ان پی بردندکه دریکمسند یگری برخلاف ان یکحدیث موجود است وتواتر را حداقل سه ت حدیث که هرکدامسه فرد منحصربفرد انرا ذکر کرده باشد که این مقدار به هیچوجه بدرد بخورنیست – بعضی احادیث ضد یک دیگر هستند وبعضی احادیث ضعفهائی که برادارن اهل سنت بعدا پی به ان بردند دارا هستند حضرت علی علیه السلام باوجود انکه مدینه علم است نقر چهارم از لحاظ علمی شناخته شدهاست وتعد بسیارکمدرحدود19 حدیث ازایشان ذکر شده است وائمه اطهار که اهل سنت به عظمت علمی واخلاقی ایشان حداقل اعتراف کردند تعداد احایث بسیارکم است ولی از ابوهریره صحابی شلاق خورده است به خطاردزدی ودروغ گوئی وخود معترف به جعل حدیثاست بالاترین میزان را دارد وکامل مشخص است کهکاسه زیر نیمکاسه است که بعدا شرح خواهم داد- دوم اجتهاد- شرط اول اجتهاد نترسیدن است که این احتیاج به شرح مبسوطی است تا اخر زمان عباسیان فقط چند خلیفه اخر وانهمبیشتر در ملتهای بسیاردور مانند ایران واسیای مرکزی کسی جرئت نمیکرد برخلاف رای حاکمدرهرموردی صحبتی بکنند وبقل غربیان قدرت مطلقه بوده است وبلافاصله گردن زده میشده است وهمهدعلملی اهل سمت ازترس مطابق میل ایشان بیان میکردند بعنوان مصال ابوحنیفه از شگرد دوپهلو که کار شناسان به اعتراف دارند مثلا میفرموده است که انسان فعلاش ازاد است واعمالش مانند شعاع خورشید به خورشید است یعنی هم جبروهم اختیار وجبر راهمبعلت خواست حکومت است وایشان بهخوبی میفهمیده است که کلام الهی حادث است ولی انراقدی ووازلی وابدی میدانسته است- جناب استاد درحوزه فرمودند دلیل اش این است که مسلمانان به زردتشتیان میگفتند که خدایای شما عاجز است دلیلاش این است که خدایان دیگری خلق میکند بریا کمک به خوداش حال انراهرمی بدانیم ویا استوانی زردتشتیان درجواب میگفتند خدای شماهم عاجز است خلق صوت میکند چرا بدون صوت تفهیم نمیکند وبرای کمک به خود فرشته خلق میکند انها درجواب گفتند خداون هیچ چیزی را حادث نمیافریند تمام صفات الهی دازی وابدی وازلی است وصوت ازلی وابدی است لذا قران قدیم است- ادامه دارد